حکایت رفاقت من و تو ، حکایت قهوه ایست که امروز به یاد تو تلخ نوشیدم که با هر جرعه بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه ؟ و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم و تمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می خواهم حتی تلخ تلخ تلخ !
به وبلاگ من خیلی خوش آمدید. امیدوارم هم چیز میز خوب یاد بگیرید و هم بخندید کیف کنیم و دور هم باشیم.
البته فکر هم بکنیم فقط نه اونقدر که خیالاتی بشیم.
راستی هر چی دوست دارید تو نظراتون بنویسید واستون بزارم.
dorehamiha@yahoo.com
ایمیل مخصوص وبلاگ.
با ما در تماس باشید ...